parsaparsa، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

پارسا مهربونه بابا ومامان و داداش پرهام

پارسای کوچک وخدای بزرگ

  پارسای من داره بزرگ میشه ،دیگه میدونه زندگی چیه؟ میدونه خاطره چیه؟البته هنوز داره در مورد خدا فکر میکنه!!!! چند شب پیش...   نیم ساعتی بعد از اینکه همه خوابیده بودیم، یباره منو صدا زد وگفت: مامان دارم در مورد خدا فکر میکنم، گفتم:چه فکری؟ با همون لحن شیرینش گفت: مامان،خدا مبلا هم خودش ساخته؟ درختا هم خودش آفریده، و شروع کرد یکی یکی همه چیزایی رو که تو ذهنش می اومد رو ردیف میکرد ،منم که حسابی خوابم میومد،فقط میگفتم:آره.  اما باید به پسرکم بگم که خدا نمیاد با دستاش مبلا رو بسازه، خدای مهربون درختا رو آفریده ،بعد ما آدما مبلا رو میسازیم.          عزیز دلم آرزو میکنم اون...
28 فروردين 1392
1